من در سال ۱۳۶۹ بعد از تحمل ۷۷۳ روز اسارت در عراق بصورت مفقود الاثرکه در وادی رحمت شهر خودم قبر به نامم بود که خودم خرابش کردم ، در اداره ام استخدام شدم .اسارتی که ناشی از خیانت مسئولین آن زمان کشور و توافق بین انها و صدام در خصوص مبادله مجاهدین وطن فروش اردوگاه اشرف و دادن ۲۹ هزار نفر سرباز ایرانی برای جبران کمبود اسیر ایرانی در عراق بود .
در بدو استخدام مدیری داشتیم که در آن سال که کلمه ویدیو و کلمه ساز موسیقی و مشروب و تریاک مساوی با زندان و اعدام بود . ایشون از هر چهارمورد استفاده میکردند .
از همان مدیر تا به حال شاید ۱۰ تا مدیر دیدم ولی در دوران همه آنها در کنج دیوار بودم .
الان که فکر میکنم میبینم که آنها همگی افراد انقلابی بودند که مدیر شدند و افرادی را هم که برای همکاری برای خودشان معاون انتخاب کردند هم انقلابی بودند . ولی من را هیچ کدام و هیچ وقت در اداره پذیرا نشدند . الان ۳۳ سال از استخدامم گذشته و هنوزم کنج دیوار هستم . چند وقت پیش استعفایی نوشتم (دومین استعفا بود) و در سیستم ارسال کردم که مدیر کل آنرا مسکوت کرد و بهم گفت تا من هستم نه استعفا بده و نه ار اداره برو ....
من الان که برمیگردم و به ۳۳ سال خدمت در اداره (بدون هیچ پست و مقامی )نگاه میکنم میبینم که در این مدت نه ، توانستم در چشم مدیر و نه معاون و نه فرمانده پایگاه بسیج اداره و نه حراست و نه هیچ کدام وارد شوم ، پس من یا ضد انقلاب بوده ام و یا موی دناغ آنها بودم که .......
الان یواش یواش دارم به اینکه ۳۳ سال بعنوان کارمند دون پایه در کنار مردم بودم افتخار میکنم .
چون بعد از گذشت ۴۴ سال از انقلاب و ۳۵ سال از جنگ میبینیم که عملکرد هیچ کدام از مدیران از بالا تا پایین درست و قابل دفاع نبوده .
حالا شما بگید من باید افتخار کنم یا ناراحت شوم ؟
لطفا بگید..
برچسب : نویسنده : shemshek بازدید : 79